رفقاى هيئت دبيران

رونوشت: رئيس دفتر سياسى

٢٠ مه ٢٠٠٤

رفقا،

از آنجا که در دو جلسه آتى هيئت دبيران امکان شرکت ندارم، به اين وسيله نظرم را دررابطه با اختلافاتى که در سازمان آزادى زن پيش آمده و برکنارى رفيق مهرنوش از سردبيرى نشريه اين سازمان به اطلاعتان ميرسانم.

متاسفانه هيئت دبيران حزب در جريان مباحثات درونى سازمان آزادى زن نبوده است. بنابراين اتکاى من به نامه هايى است که از کميپين گل سرخ به اينطرف از طرف رفقاى درگير، براى هيئت دبيران ارسال شده اند.

سوالى که پيشا براى من باخواندن نامه هاى اخير مطرح شد اين بود که اختلاف کجاست؟ اختلافات شخصى هستند؟ سياسى هستند؟ جواب به نظر من هردو است. اختلافاتى که در سازمان آزادى زن از آنها اينجا و آنجا نام برده ميشود هم شخصى و هم سياسى هستند.

- اختلافات سياسى

همانطور که قبلا گفتم متاسفانه هيئت دبيران حزب رسما درجريان اختلافات سياسى که در رهبرى سازمان آزادى زن وجود داشته يا دارد قرار نگرفته است. من تصور نميکنم که اين اختلافات جدا چنان عميق بوده باشند، چرا که بعنوان ناظر خارجى کار سازمان آزادى زن کسى متوجه اين اختلافات نشده است. بجز نامه اى که يکبار رفيق آذر علنا دررابطه با مصاحبه اى در اين نشريه درج کرد. چنانچه رفقاى دست اندرکار اين سازمان براين باورند که اختلافات سياسى عميق تر از آنچيزى است که من تصوير ميکنم. راهش طبيعتا نشان دادن اين اختلافات است. فاکت اما اين است که فعلا در موقعيتى که امروز سازمان آزادى زن در آن قرار گرفته است. اثبات چنين اختلاف سياسى عميقى صورت نگرفته است.

- اختلاف شخصى

اين در نامه هاى رد و بدل شده بخصوص از طرف رفقا مهرنوش و آذر ديده ميشود. اينکه چرا درجه و ميزان اختلافات شخصى ميان دوتن از رفقاى رهبرى اين سازمان چنان بالا ميگيرد را، به نظر من بايد پيشا به علت نبود قوانين کار مشترک و مدون شده براى اين سازمان ديد. اختلاف شخصى قطعا بين هر دونفرى ميتواند وجود داشته باشد، ضامن اينکه اين اختلافات فطب نماى حرکت سازمانى ما نشوند اما همين ضوابط مدون شده کار مشترک سياسى مان است. چيزى که از نظر من سازمان آزادى زن فاقد آن است و هيئت دبيران حزب ميبايد سريعا اين را از رهبرى اين سازمان بخواهد.

- برکنارى رفيق مهرنوش

چناچه اختلافات را فقط سياسى بدانيم، اين برکنارى را نادرست و قابل انتقاد ميدانم. بخصوص در شرايطى که هنوز کسى نميداند که بحث برسر چيست؟ و اساسا بحثى هم درست شروع نشده است. اين تاکنون سنت کار ما نبوده است که رفيقى براى پيش برد نظرات سياسى خود ابزراهاى تشکيلاتى را مورد استفاده قرار دهد. حتى اگر تنها سياسى و سبک کارى بودن اختلافات را بپذيريم، نادرستى اين روش صد برابر ميشود. اين بخصوص براى سازمانى که هنوز اسناد مدون کارى و "اساسنامه اى" ندارد کشنده است.

رفيقى که صاحب ابزار تشکيلاتى نيست، به همين راحتى کنار زده ميشود و همانطور که گفتم اين اساسا تاکنون حداقل در سنت کار ما نبوده است.

چنانچه اختلافات را فقط شخصى هم بدانيم، اين برکنارى از نظر من قابل دفاع نيست و بايد مورد انتقاد قرار گيرد. انتظار از اعضاى رهبرى حزب در هرارگانى که هستند قاعدتا اين است که در فراهم کردن شرايطى که امکان فعاليت سياسى مشترک را بدهد تلاش کنند. اين تصميم از نظر من خلاف اين است. همانطور که در بالا گفتم درست وقتى که اين سازمان اصول مدون سازمانى ندارد، چنين برکنارى رنگ استفاده از ابزراهاى تشکيلاتى را بخود ميگيرد که همانطور که گفتم از نظر من قابل انتقاد است.

- شخصيتها

رفقا مهرنوش و آذر از چهره هاى شناخته شده حزب هستند. مهرنوش و آذر مستقل از اينکه رابطه شان با هم چه باشد در دنياى خارج اين اختلافات مورد رجوع مردم و زنان قرار ميگيرند. شخصيتهاى حزب کمونيست کارگرى مدتهاست که چهره هاى بى نام و نشان چپ سنتى سابق نيستند. بخشى از پروژه کسب قدرت حزب هستند. به اين دليل هر اقدامى که خدشه اى در موقعيت اين رفقا و يا هر رفيق ديگرى ايجاد کند، جدا قابل انتقاد است، بنابراين تصميماتمان بايد در خارج از ديوارهاى حزب قابل دفاع باشند. اين برکنارى به اين دليل از نظر من قابل دفاع نيست و يکى از کادرهاى شناخته شده ما را در موقعيت نامناسبى قرار ميدهد.

درپايان

به نظر من هيئت دبيران حزب بايد سريعا از رهبرى سازمان آزادى زن اسناد کارشان را بخواهد. بايد اين اسناد مدون شوند و به تصويب برسند. دررابطه با برکنارى رفيق مهرنوش همانطور که گفتم اين امر از نظر من جدا قابل انتقاد است و خواهان بازگشت اين رفيق به کارش هستم.

موفق باشيد

بهرام مدرسى