در باره کمپين گل رز و مباحثات پيرامون آن

از مينا احدى

به رفقاى جمع مسئولين ساز و هيئت دبيران

رفقاى گرامى من از صبح امروز دو نامه از رفيق مهرنوش دريافت کرده ام که به عنوان يکى از اعضا مرکزيت سازمان آزادى زن و مرکزيت حزب پاسخ به آنها را ضرورى ميدانم. ابتدا در مورد کمپين گل رز.

١- در مورد کمپين گل رز من خودم اطلاعيه اول را ديدم و امضا نکردم، به دليل ملاحظه اى که داشتم. و آنهم اين بود که مهرنوش يک کمپين را فراخوانده بود که در آن با استناد به يک واقعه تاريخى در برلين، در شرايطى ديکر و با موقعيت ديگرى از رشد مبارزات مردم و زنان و غيره، در آنجا زنان دست به حرکتى زده و اين حرکت موفقيت آميز هم بوده است. اکر فقط اسم گل رز را از اين حرکت برداشته و به مضمون کارى نداشت، حرفى نبود. ولى مهرنوش گفته بود که ميخواهد مبارزه زنانه راه انداخته و نيروى زنان را پشت دفاع از کارگران ببرد و همه حرف ما اين بود که چرا فقط زنان و چرا مبارزه و دفاع از اين کارگران را زنانه و مردانه ميکنيد. بلافاصله بعد از نامه اى که ما گرفتيم تا نظر بدهيم، کمپين علنى شد و شايد هم تقصير من بود که فورى نامه ننوشتم. ولى عجيب بود که مهرنوش با ما تلفنى حرف نزد و فقط از موافقت رفيق اسد گلچينى در اولين نامه اش حرف زده بود. بهر حال کمپين عملا با تعدادى امضا که ظاهرا تلفنى از رفقا گرفته شده بود، شروع شد. من نامه آذر ماجدى در طرح انتقادات مضمونى به اين حرکت را ديدم و با آن موافق بودم. پاسخ مهرنوش به اين نامه پا را از مرز يک انتقاد مشخص و پاسخ به آن فراتر برده و بسيارى چيزها را با هم قاطى کرده و تحويل داده است. از جمله ارزيابى از گذشته سازمان آزادى، اشاره به برخى ديگر از اختلاف نظرات و غيره که به نظر من جاى طرح و بطريق اولى حلش اين نامه ها نيست. سازمان آزادى زن در ٢٩ و ٣٠ ماه مه نشست رسمى خود را دارد و مهرنوش هم يکى از شرکت کنندگان است و ما ميتوانيم در آنجا در مورد همه آن مسائل صحبت کنيم و به توافق برسيم و يا نرسيم. اول بايد تکليف اين بحث روشن بشود. بنظر من کمپين گل رز بايد يک توضيح و يک تصحيح مضمونى بشود. در اطلاعيه اوليه در دو جا فرمول بنديهاى فمينيستى بکار رفته بود و واقعا زنان ، مردانه کرده بود که بايد تصحيح بشود. مهرنوش در توضيحات بعدى هم گفته است که تا کنون ما به سازمانهاى زنان و احزاب زنان متوسل نشده ايم و او ميخواهد اين کار را بکند و نيروى زنان را به دفاع از کارگران بسيج کند.

اولا ما تا کنون بارها به سازمانهاى مدافع حقوق زنان و حقوق انسانى متوسل شده و از آنها خواسته ايم از اين و يا آن کمپين ما دفاع کنند. اينجا بحث بر سر کلمه زنانه نيست، بلکه مضمونى است که دنبال ميشد. طبعا در کل اطلاعيه اين يک جنبه است و بقيه مضمون اطلاعيه بنظر من مشکلى نداشت و همه حرف ما در مورد همين اشتباه است. مهرنوش شايد فکر ميکند اگر زنان را و کودکان را در اين حرکت نشان مردم بدهد و از زنان بقيه جاها و احزاب زنان بخواهد که از اين زنان دفاع کنند، کمپين قويتر ميشود و سنت شکنى و پيشروى در سنت تاکنونى ما کرده است. مظلوم جلوه دادن زنان و درخواست از زنان که به اين خواهران خود کمک کنند، در سنت فمينيستى ممکن است جذاب باشد اما براى ما چنين نيست.

بهر حال اين بحث ميتوانست کاملا عادى و با يک رفت و برگشت تمام بشود. اما چرا چنين فضايى و نهايتا نامه دوم مهرنوش را دريافت ميکنيم که قصد افشا کردن آذر ماجدى در سطح علنى را دارد. اين موضوعى است که مهمتر از اولى است و بايد به آن رسيدگى بشود. اينکه سازمان آزادى هميشه مشکلاتى داشته و اختلافاتى در سطح مسئولين آن و بويژه بين سردبير و رئيس سازمان بوده، براى شما هم آشکار است. اما لحن نامه اول مهرنوش خطاب به آذر ماجدى بسيار زننده و مملو از اتهامات متعدد است. گويى کل دعوا بر سر حسودى و زير پا خالى کردن و يا در بهترين حالت نديدن نقطه قدرتها و غير اجتماعى بودن آذر و منتقدين کمپين اش و غيره است. مهرنوش خيلى معترض و عصبى پاسخ داده و بالاخره هم روشن نکرده است که انتقاد را مى پذيرد يانه.

در نامه دوم اما داستان از اينهم فراتر رفته، او آذر را به دفاع از سانسور و جلو دهن افراد را گرفتن متهم ميکند و حرفهايى ميزند که قرار است اجازه اش را از شما و از ما گرفته و فردا آنها را علنى کند.

اين ديگر حرف ديگرى و سطح ديگرى از مسئله است که بنظر من بايد نه فقط در مقابل آن ايستاد. بلکه اين رفتار مهرنوش را بايد رسما تقبيح کرد. چه کسى و چه چيزى را در ميان مردم ميخواهد افشا کند؟ آيا مهرنوش به اين تهديدى که ميکند و به معناى سياسى اين عمل واقف است؟ من فکر نميکنم که کسى از اينکه اختلاف نظرات و يا مباحثات سازمان آزادى زن علنى بشود، ترسى داشته باشد. ترجيح من اينست که در مورد همه اين اختلاف نظرات کماکان در جلسه ٢٩ ماه مه حرف بزنيم. ولى از اين نامه و از اين تهديدات، همانطور که گفتم بوى بدى به مشام ميرسد و من بعنوان يکى از مسئولين سازمان آزادى زن نه فقط اين نامه دوم مهرنوش را بشدت تقبيح ميکنم بلکه از بقيه مسئولين اين سازمان هم دعوت ميکنم که در اين مورد موضع بگيرند.