( آذر جان، لطفا اين نامه را در اختيار بقيه فعالين آزادى زن قرار بده)

در رابطه با کمپين گل رز:

رفقا،

از ديروز شاهد بحثها و نقطه نظرات مخالف آذر ماجدى و مهرنوش موسوى ، بر سر کمپين گل رز بوده ايم. جا دارد که من هم بعنوان امضا کننده اين کمپين و هم از اعضاى جمع آزادى زن چند کلمه اى نظرم را درباره اين اختلاف نظر بگويم.

وقتى مهرنوش روز يکشنبه ( درست وقتى که داشتم از خانه براى سازماندهى و شرکت در تظاهرات بر عليه حزب اسلامى حزب التحرير در کپنهاک بيرون مى رفتم) به من زنگ زد و مختصرى در مورد اين کمپين و اينکه بايد هر چه سريعتر يکسرى اسم جمع کرده و بعد فعاليتهايى را در دستور کارمان بگذاريم توضيح داد، تنها چيزى که بنظرم آمد اين بود که ابتکار بسيار خوبى است و مسلم است که مى تواند اسم من را زير آن بنويسد.

بعد از خواندن متن و بعد از آن انتقادات رفيق آذر، من حقيقتش جز يکى دو جمله که مى شد در فراخوان به اين کمپين نوشته نشود و يا طور ديگرى فرموله شود، ايراد اساسى اى به اين کمپين نمى بينم. من فکر نمى کنم که رفيق مهرنوش با نوشتن يک جمله که بوى فمينيستى مى دهد و حتى اگر غلط است، قصد براه انداختن يک کمپين فمينيستى و يا «زنانه» داشته است. اين را من نه از آشنايى نزديک با مهرنوش، بلکه از نوشته ها و موضع گيريها و حرفهاى تاکنونى اش در نشريات و مصاحبات، ... نتيجه گيرى مى کنم. در ضمن کلمات هيتلر و آشويتز تنها براى توضيح تاريخچه کمپين گل رز در آلمان بوده است که بنظر من نه هيتلر و يا جمهورى اسلامى را کوچکتر و يا بزرگتر نمى کند.در ضمن بسيج يک عده زن براى پيش برد يک مسئله به خودى خود چه اشکالى دارد؟ من بارها يک عده زن و دختر را جمع کرده ام و جلوى در دفتر پارلمان اروپا و يا جاى ديگر رفته و به مثلا سنگسار در ايران اعتراض کرده ايم. در اطلاعيه مان هم نوشتيم که يک عده زن در اعتراض به سنگسار فلان شخص در فلان جا جمع شدند. اين به اين معنا نبود که ديگر فمينيست شده ايم و فکر مى کنيم مبارزه با سنگسار فقط توسط زنان مى تواند پيش برود. اين در واقع به تشخيص بهترين روش و ابتکار براى جلب توجه به يک موضوع مشخص ربط دارد نه زنانه مردانه کردن مبارزه براى حقوق زنان. وقتى در يک مورد مشخص يک عده زن بلند شوند و بروند براى اعدام کبرى رحمانپور و يا سنگسار زنى جايى اعتراض کنند، شايد دهها برابر در مطبوعات منعکس شود و تعداد زيادى از مردم سمپاتى وسيعى به اين حرکت و در مخالفت با سنگسار و يا اعدام از خود نشان بدهند.

يک ابتکار و يا يک حرکت نمى تواند تمام موضع و سياست ما را زير سوال ببرد. بلکه شايد يک حرکت مشخص که تنها با يک عده زن و يا يک عده مرد و يا يک عده جوان و يا کودک برگزار شود، توجه و سمپاتى بسيار زيادى را، به خود جلب کند. اين هدف را زير سوال نمى برد، بلکه فقط وسيله اى براى پيشبرد بهتر آن است.

در رابطه با کمپين گل روز بنظر من بايد از اين ابتکار استقبال و پشتيبانى کرد و اگر ايرادى بنظر کسى مى رسد، مى توان با مهرنوش درميان گذاشت. در ضمن ابتکار عمل اين حرکت را مهرنوش بدست داشته، اما از آنجايى که او با مشورت و هماهنگى عده ديگرى از کادرها و رهبرى دارد اين کمپين را به پيش مى برد، من شخصا نگرانى زيادى ندارم که اين کمپين در همان چهارچوبى که ما به آن معتقد هستيم نماند و پيش نرود. بنظر من نشريه بايد از اين ابتکار استقبال کرده و حتما فراخوان اين حرکت را درج کند. بنظر من براه انداختن يک کاروان گل روز در داخل ايران، يک موفقيت بسيار بزرگ براى ما خواهد بود. اين مى تواند ( نه اينکه حتما اينطور مى شود) يک حرکت اجتماعى را در رابطه با دستگيرشدگان و کمپين حزب در ايران، دامن بزند.

با تشکر

ناهيد رياضى

١١ مه ٢٠٠٤