پخش ادبيات کمونيستي يک کار سياسي جدي و يک وظيفه مهم حزبي است!

 

براي ما کمونيستها ميداني که ميتوانيم حريفان خود را  زمين بزنيم آنجايي است که صد و موانع سر راه اشاعه ادبيات و عقايد خود را ميشکنيم. افکار و نظرات برابري طلبانه ما به حکم حقيقت گويي و دور بودن از فريب و پروپاگاندا، به حکم دفاع از منفعت مردم و بيان منافع آنها و ....، توده گير، جذاب و سازمانده است. اگر دولتها،  احزاب و جريانات و کل ميدياي بورژوايي با فريب و دروغ و حقه بازي در تلااشند و با هزينه هاي سنگين ميکوشند حقايق روشن را وارونه جلوه دهند و به مهندسي افکار مردم  ميپردازند  و  بر سر مردم کلاه ميزارند ، ما کمونيستها نقطه اتکا و قدرتمان در بيان حقيقت است. نيروي ما و برايي کلام و افکار ما درست بر عکس طبقات حاکم در بيان حقايق و تلاش براي نشان دادن راه و مقدور بودن تغيير در زندگي مردم و مقدور بودن گذاشتن نقطه پايان بر دنياي پر تناقص و پر از جنايت و توحش حاکم به نفع بشر است. کمونيستها هميشه از مخفي کردن افکار و عقايد خود ابا داشته اند. حقيقت گويي و تلاش براي کنار زدن پرده کريه از روي امواج وسيع تبليغات دول حاکم و نشان دادن حقايق، يکي از ارکان اصلي کار ما بوده است. اگر نقطه قوت اقشار و طبقات حاکم بر دروغگويي و مهندسي افکار و اشاعه جهل و خرافات به نام حقيقت بوده است، نقطه قوت ما در بيان کل حقيقت به مردم و مطلع کردن آنها از واقيعتات موجود بوده است.

به همين دليل تلاش براي قطع صداي انساني ما، بکار بردن دنيايي امکانات و هزينه هاي سنگين براي ممانعت از دسترسي ما به مردم، بخشي از همين مهندسي افکار و ايجاد فضاي مسمون و متعفن دنياي وارونه و پر تناقض موجود است.

يک رکن تلاش دولتهاي حاکم قطع صداي ما و تلاش براي ممانعت از پخش افکار ما بوده است. روزانه هزاران رسانه در خدمت اشاعه خرافات و پخش شرم آورترين و کثيف ترين تبليغات و دروغهاي شاخدار عليه بشريت در تلاشند. صدها وسيله از تلويزيون و راديو و و نشريات تا مسجد و سينما و ... در تلاشند که انسان را متقاعد کنند که دنيا همين است، که توحش و بربريت سهم بخش عظيم مردم است، که زن ستيزي و کودک آزاري و فقر و بربريت و کشتار مردم و توحش افسارگسيخته طبقات حاکم، تاريخ تخطي ناپذير و غير قابل تغيير جهان است. که دنيا همين است و تلاش براي رهايي به جايي نميرسد.

 در مقابل اين تلاش ارتجاعي ابزار برا و مهم ما ادبيات و نشريات ما است. وسيله و امکاني که ما در دست داريم افکار انساني و متحد کننده و جذاب و بسيار واقعي ماست. اين تنها و مهمترين وسيله ما جهت بيان حقيقت و اگاهگري و توضيح حقايق براي مردم است. در کل طول تاريخ يک رکن اصلي فعاليت کمونيستها و يک وسيله مهم و کار آمد آنها پخش افکارشان بوده است. افکار انساني و کمونيستي ما، جذاب، انساني، واقعي، تغيير دهند و عليه وضع موجود و بشدت انساني و تکان دهنده است. اما به شرطي که بتوانيم به مردم دسترسي داشته و بتوانيم صداي خود را به آنها برسانيم. ادبيات کمونيستي ابزار مهم فعاليت ما براي ايجاد دريچه اي در فضاي مسموم کنوني بر روي حقيقت و روزنه اي بر دنيايي انساني براي بشريت است.

يکي از ابزارهاي مهم ما نشريات و ادبيات کمونيستي ما براي تقابل با اين فضا و مهندسي افکار است که روزانه با هزاران امکانات بازتوليد ميشود. امکانات ما کمونيستها در سايه تلاشهاي دولتهاي حاکم و ديوار اختناقي که براي چشم و گوش بستن مردم ايجاد کرده اند و ممنوع بودن آنها، بسيار محدود است. ادبيات کمونيستي و داشتن و خواندن آنها ممنوع است و به همين دلايل تا کنون هزاران انسان شريف سر از شکنجه گاهها در آورده و اعدام شده اند. زندان و پليس و اطلاعات و جاسوس را همراه با قاضي احکام قرون اوستايي را گذاشته اند تا اين محدود امکانات را نيز از مردم سلب کنند و هر راهي را بر حقيقت و ديدن و شنيدن آن ببندند. در چنين جوامعي مردم تشنه آزادي و حقيقت هستند و پخش ادبيات کمونيستي بيش از هر زمان مهم و حياتي است. از هر امکاني براي دسترسي مردم به افکار خود بايد استفاده کرد. نشريات و کتب و نوشته هاي کمونيستي را بايد به هر ميزان که مقدور است بازتکثير و به شيوه مناسب به دست مردم رساند. ما کمونيستها کانالي براي مردم جهت دستيابي به حقيقت و برداشتن پرده هاي ابهام و ناروشني از روي دنياي تاريک و پر از دروغ است. امکانات ما کم است اما در عوض سمپاتي به افکار ما وسيع است. اعتماد به ما، اعتقاد به حقيقت گويي و افکار انساني و برابري طلبانه و تلاش براي تغيير دنياي موجود بسيار وسيع است. نشريات کمونيستي و رساندن آن به دست مردم يک کانال مهم اگاهگري مردم است و اميدوار کردن آنها به امکان تغيير دنياي موجود است.

براي هر کمونيست متشکلي که در تلاش است در زندگي مردم هم نسل خود تغييري ايجاد کند، نشريه و ادبيات کمونيستي يک ابزار مهم است. نشريات و ادبيات کمونيستي هميشه ابزار آگاهگري مردم و نه تنها اين بلکه ابزار سازمانگراينه مردم حول اهداف خود بوده است. تلاش براي تکثير نشريات و پيدا کردن راههاي مناسب اين کار و بالا بردن هميشگي تيراژ بازتکثير آنها يک وظيفه مهم کمونيستي و يک کار مهم و هميشگي کمونيستها بوده است. هر انسان کمونيستي، هر جمع و محفلي و هر کميته کمونيستي بايد براي خود بگذارد که ابزار مهم وصل کردن شبکه و محافل مختلف کمونيستي، يک ابزار مهم وصل کردن شبکه هاي مبارزاتي و يک ابزار مهم سازماندادن مردم، نشريه کمونيستي است. نقش نشريات و افکار و اشاعه آنها، خوني است که در اين محافل جريان خواهد داشت و تاثير خواهد داشت و سازمان خواهد داد. تمايل انسانها به دنيايي انساني در طول تاريخ هميشه بوده است. آرزوي دنياي برابر و فارغ هر نوع ستم، اميال و آرزوي انسانها در طول تاريخ بوده است. اينها به تنهايي نميتواند الزاما تغييري در زندگي کسي ايجاد کند. جذب مردمي که چنين افکار و تمايلاتي دارند، ايجاد خوشبيني در آنها، و تحريک افکار و احساسات انساني انها، تشويق آنها براي انجام کاري و در دستور گذاشتن اقدامي، تشويق و ترغيب آنها براي جمع شدن حول افکاري و براي انجام کاري، وصل شدن به جمعي و ايجاد نزديکي ميان جمع، سازماندان جمعي از نزديکترين آدمها به هم براي پيشبرد امري، به ابزار و سازمان خود نياز دارد. نشريه کمونيستي يک ابزار مهم اين امر است.

کمونيست، اکتبر جوانان حکمتيست و سازمانده کمونيست و هر کدام ديگر از نشريات و ادبيات ما ابزاري براي نزديک کردن مردم حول پرچمي و براي انجام کاري که همانا انقلاب کمونيستي است. متاسفانه ادبيات ما در دسترس مردم نيست و يا بسيار کم است. جبران اين کمبود وظيفه مهم هر انسان کمونيستي است که به اين افکار سمپاتي دارد. اين کار را بايد سازمان داد. بايد ابتکارات مختلف را براي تکثير نشريات حزب حکمتيست و ادبيات مارکسيستي بکار بست و در اين راه کار کرد. نشريه وسيله و ابزار تحزب و چسب دوقلوي سازمان کمونيستي است. تکثير و پخش آن بر دوش فعالين کمونيست و هر جمع آزاديخواهي است که در اين راه وظيفه اي براي خود قائل است. بي شک فعالين کمونيست متشکل در کميته هاي کمونيستي اين کار را به عنوان يک وظيفه مهم خود خواهند گذاشت.

خالد حاج محمدي